نقشه راه گام به گام جدید برای بالش بادی

در نوامبر سال ۱۸۲۲، بتهوون به هنگام رهبری پردهٔ اول از اپرای فیدلیو، حرکات دست او به خاطر عدم رعایت ریتم و ضر

توسط مدیر سایت در 7 اردیبهشت 1402

در نوامبر سال ۱۸۲۲، بتهوون به هنگام رهبری پردهٔ اول از اپرای فیدلیو، حرکات دست او به خاطر عدم رعایت ریتم و ضرب، باعث ناهماهنگی در ارکستر شد، به ناچار ارکستر توسط رهبر دوم متوقف شد و بدون اینکه بتهوون متوجه شود، با خوانندگان صحبت کرد که بتهوون کاملاً ناشنواست و باید دقت بیشتری داشته باشند. در آن زمان خوانندگان را بین ارکستر و مخاطب قرار میدادند و خوانندگان سولیست نیز نزدیک رهبر میایستادند، سالها بعد واگنر در اجرای درسدن سمفونی نهم در سال ۱۸۶۴، اولین کسی بود که گروه کر و «خوانندگان سلو» را در پشت ارکستر قرار داد و از آن زمان استاندارد شد. آثاری بسازد. وی همچنین قطعهٔ «سرود حرکت» و یک اثر با نام «ما یک ملت بزرگ آلمانی هستیم» برای گروه کر تصنیف کرد. وی از سال ۱۸۱۵، گرایش سیاسی به انگلستان پیدا کرد و همیشه گزارشهای گروه مخالفان در پارلمان انگلستان را پیگیری و به آن علاقه داشت. دفتر یادداشتهای بتهوون بالغ بر ۱۱۰۰۰ صفحه است که در کتابخانهٔ دولتی برلین نگهداری میشود و برخی از آنها چاپ شدهاست. نسخهٔ دستنویس اصلیِ سمفونی ۹ بتهوون، که در کتابخانهٔ دولتیِ برلین نگهداری میشود، در سال ۲۰۰۱، در حافظهٔ جهانی یونسکو ثبت شد.

در حالی که بتهوون تنها ۹ سمفونی ساختهاست، اما در تاریخ موسیقی سمفونیهای بتهوون را دارای ارزشی بیش از تمام سمفونیهای هایدن و موتسارت میدانند و از بتهوون بهعنوان «پادشاه سمفونی» و از هایدن بهعنوان «پدر سمفونی» نام میبرند. جاهای دیگر خالی ماندند، زیرا احساس میشد تنها محبوبیتِ بتهوون است که دوام خواهد داشت. وی آرامش خود را تنها در طبیعت میجست. بتهوون در دفتر خاطراتش (خاطراتی روزانه که او بین سالهای ۱۸۱۲ تا ۱۸۱۸ نگاشته و بعضی از آنها را حفظ کرده بود)، علاقه خود را به انواع فلسفههای مذهبی از کشورهایی مانند: هند، مصر، شرق و نوشتههای ریگودا نشان میدهد. فرانتس گرهارد وگلر میگوید: «هرگز بتهوون را خالی از عشق شدید و آتشین ندیدهام، و این عشقها همچنانکه پیداست، همیشه در کمالِ عفاف و پاکی بالش گردنی بادی بودهاند». در بن شد (به درخواست فرانتس لیست، در کمتر از یک ماه طراحی و ساخته شد). بوداپست، که توسط فرانتس لیست به آنجا اهدا شد، قرار دارد و در سال ۱۹۹۱ به شرایط اجرای موسیقی بازگردانده شد.

اما بتهوون قبلاً در سال ۱۸۰۶ شروع به آشکاری این مسئله کرده بود، هنگامی که او در مورد طرحهای موزیکال خود کار میکرد، خاطرنشان کرد: «بگذار ناشنواییهای شما دیگر راز نباشد، حتی در هنر». وی غیر از آثار پلوتارک که مورد علاقهٔ انقلابیون فرانسه نیز بود، به شخصیت و افکار انقلابی و آزادیخواهانهٔ افرادی مانند: بروتوس قهرمان انقلابی جمهوری روم، میکل آنژ آزادیخواه دوره رنسانس، هومر حماسهسرای یونانی و افلاطون (که بتهوون آرزو داشت جمهوری افلاطونی در سراسر جهان برقرار شود)، احترام میگذاشت. آثار این بیماری را میدیدم و آن را پنهان میکردم، اما وضع از همیشه بدتر شدهاست … یوزفینه نیز احتمالاً یکی از زنان مهم در زندگی بتهوون بودهاست. کاملاً یقین نیست که این نامه را به خاطر جولیِتا نوشته باشد، و کوشش کارشناسان در این زمینه به جایی نرسیدهاست و گمان جمیع آنان بر این است که این نامه احتمالاً خطاب به تمامی زنان است. کتابها و مقالات متعددی دربارهٔ علت ناشنوایی وی منتشر شده که همیشه همراه با حدس و گمان بودهاست.

بتهوون پیش از آنکه به ناشنوایی کامل برسد، صداهای کوتاه و پرطنین را بهتر از صدای بلند میشنید. بود که بعد از تصرف قلعه باستیل توسط انقلابیون، شعری انقلابی سرود و یک سال بعد مجموعهای از اشعار انقلابی خود را منتشر ساخت که برای پیش خرید آن، نام «بتهوون موسیقیدان دربار» بهچشم میخورد. جولیتا در غرقاب عجیب احساسات بتهوون، غوطهور بود چنانکه سالهای بعد، روی دفتر نُتهای خود نوشت: «بتهوون با کمترین صدایی برمیخاست و میرفت؛ خیلی زودرنج بود. از معاصران بتهوون میگوید: «بتهوون همیشه عقاید خود را بر ضد دولت، پلیس و اشرافیت حتی در مجامع عمومی آزادانه و بیپروا بیان میکرد… این آثار برای بتهوون که انقلاب، روح آزادیخواهی را در وی گسترش داده بود، بیهوده بهنظر میرسید، حتی اگر مخالفان انقلاب هموطنش باشند. او همچنین به خاطر نشاندادنِ علاقهاش به آزادیخواهی، مجسمهٔ جباریت را در اتاقش قرار داده بود و در ادبیات نیز شکسپیر را دوست داشت و بر اساس آثار وی قطعات بزرگی مانند اورتور کوریولان را خلق کرد. This po st h᠎as been c​re at᠎ed wi​th G​SA᠎ Content Gene᠎rato r ​DEMO.

آخرین مطالب
مقالات مشابه
نظرات کاربرن